رئیس باید بفهمد:
دستمزدها به خوبی پرداخت نمی شوند ، کارمندان آسان می توانند کار کنند.
اگر توزیع سود خوب نباشد ، شرکت به راحتی سقوط خواهد کرد.
سهامداری خوب نیست ، شرکت خوب نیست.
در حقیقت ، موفقیت همه مورد توجه است و شکست به دلیل تفاوت یک فکر است!
افراد موفق همه فوراً عمل می کنند و افراد با استعدادی را برای خرید سهام در مقادیر اندک جذب می کنند.
دو شرط لازم برای جذب کارمندان برای خرید سهام وجود دارد. اول ، شرکت برای بدست آوردن پول است ، نه پولی که سرمایه گذاری سرمایه گذاری کارکنان را جذب می کند. نکته دوم این است که کارمندان شرکت کننده در سهام باید بتوانند به شرکت در افزایش مزایای آن کمک کنند.
[چه نوع سیستم حقوق و دستمزد می تواند به یک وضعیت برنده بین رئیس و کارمندان دست یابد؟]
ماهیت انسانی را درک کنید: کارمندان دستمزدهای ثابت می خواهند ، اما از ثابت بودن آن راضی نیستند.
جهت گیری: نه تنها احساس امنیت در کارمندان بلکه همچنین راحت کردن کارکنان.
تشویقی: در هنگام طراحی پاداش ، لازم است تداوم هنجاری آن و حتی انگیزه بیشتر در نظر گرفته شود.
رشد: طراحی حقوق و دستمزد ساده نیست ، اما چگونگی پاسخگویی به نیازهای کارکنان برای رشد حقوق و دستمزد بر اساس وضعیت برنده و برنده است.
مطمئناً بهترین سازوکار حقوق و دستمزد افراد منتظر را بسیج می کند ، افراد عالی را ثروتمند می کند و افراد تنبل را به وحشت می اندازد. اگر نمی توانید هر سه کار را انجام دهید ، نمی توانید آن را مکانیزم خوبی بنامید!